کواکبیان، مدیرمسئول روزنامه مردم سالاری: احکامی از سوی برخی مراجع و محاکم علیه بانوان صادر شده که از جنبه عرفی و حتی شرعی قابل دفاع و پذیرش نیست/ فردی گفته بود دیه خانمها 450 میلیون تومان است ولی برای آزادی یک خانم خبرنگار باید 10 میلیارد تومان وثیقه گذ
تاریخ انتشار: ۳۰ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۵۶۲۴۵۶
به گزارش جماران؛ به نقل از مردم سالاری آنلاین؛ جشنواره روابط عمومی کانون وکلای دادگستری با حضور مسئولان کانونها از سراسر کشور و اعضای هیات مدیره اتحادیه اسکودا در دانشگاه شهید بهشتی تهران برگزار شد.
در این مراسم مصطفی کواکبیان، عضو هیات علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی و مدیر مسئول روزنامه مردم سالاری به ایراد سخن پرداخت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کواکبیان، نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی به عنوان مهمان ویژه این مراسم، با تاکید بر لزوم حفظ استقلال کانونهای وکلای دادگستری گفت: اهمیت اسکودا و همچنین جایگاه کانونهای وکلای دادگستری بر هیچکس پوشیده نیست، برهمین اساس باید استقلال کانونهای وکلا حفظ شود. بدون شک حفظ استقلال هزینههایی را در بر خواهد داشت اما به نظرم میارزد که این هزینهها در قبال حفظ استقلال داده شود، بلکه بتوان تا آخرین روز، استقلال نهاد وکالت را حفظ کرد.
وی افزود: واقعیت این است که مردم، کانونهای وکلای دادگستری را از خودشان میدانند و کانونهای وکلا هم مردم و افکار عمومی را پشتوانه و پشتیبان خود تلقی میکنند. این مساله از این جهت اهمیت دارد که بدانیم نقطه اتصال کانونهای وکلا و افکار عمومی در حقیقت روابط عمومیها هستند. متاسفانه در سالهای اخیر نقش و جایگاه روابط عمومیها در کشور تنزل داده شده است و این موضوع باید تصحیح و ترمیم شود. امر بسیار مهم این است که روابط عمومیها هم باید پاسخ دهنده باشند و هم باید دیگران را پاسخگو کنند. روابط عمومیها باید بتوانند بسیاری از نهادها را پاسخگو کنند و از آنها برای تنویر افکار عمومی و شفافیت توضیح بخواهند. این مهم زمانی میسر میگردد که ارتباط روابط عمومیها با رسانهها تعمیق و تعریض شده و حتی این ارتباط باید به فراتر از مرزهای نهاد وکالت کشیده شود.
مدیرمسئول روزنامه مردم سالاری با بیان اینکه کانونهای وکلای دادگستری و وکلای دادگستری باید به تحلیل و واکاوی بسیاری از مسائل روز کشور ورود کنند، تصریح کرد: در کشور ما موضوعات بسیار زیادی به وقوع میپیوندد که اتفاقاً عمده آنها درونمایه حقوقی دارند و یا اینکه به حقوق مرتبط است و براین اساس کانونهای وکلای دادگستری باید به بسیاری از مسائل ورود کنند. به عنوان مثال طی ماههای گذشته احکامی از سوی برخی مراجع و محاکم علیه بانوان صادر شده که از جنبه عرفی و حتی شرعی قابل دفاع و پذیرش نیست و در اینجا باید این احکام تحلیل و حتی در جمعهای هماندیشی به بوته نقد گذاشته شود.
مدیرمسئول روزنامه مردم سالاری افزود: درباره اهمیت کانون وکلای دادگستری یکی بحث قدمت تاریخی آن است که به سال 1333 و پیش از انقلاب باز میگردد و جنبه دیگر آن مردمی و مستقل بودن آن است. شاید دیگران که مرکز وکلای قوه قضائیه را راهاندازی کردهاند هدفشان خدمت کردن است، اما استقلال ندارند.
وی با اشاره به مستقل نبودن قوه قضائیه و لزوم استقلال واقعی آن اظهارداشت: معتقدم قوه قضائیه ما مستقل نیست، در خود قانون اساسی ما بحث داریم، در کشورهای مختلف، قوه قضائیه یک نهاد مستقل است، آیا قوه قضائیه ما میتواند به نهادهای زیرمجموعه رهبری ورود کند؟ درست است که میگویند یک بازرسی در نهاد رهبری وجود دارد اما آن بازرسی به کجا پاسخگو است؟
بزرگترین شرافت و افتخار هیات مدیره کانون وکلای دادگستری این است که استقلال این کانون را حفظ کنند. انصافا مردم کانون وکلا را از آن خودشان میدانند و هر چه استقلال بهتر باشد یعنی به سمت مردم بیشتر رفتهاید و هر چه وابستگیها به عناوین مختلف بیشتر شود، یعنی فاصله از مردم بیشتر شده است.
عضو انجمن روزنامههای غیردولتی با اشاره به نقش روابط عمومی در سازمانها ادامه داد: گاهی روابط عمومیها فقط شدهاند مسئول انعکاس کارهای مجموعه بالاسری و ماست مالی کردن اقدامات مدیران، امیدوارم در کانون وکلا نقش برجسته روابط عمومی به معنای واقعی منعکس شود، همه جا روابط عمومی هست اما بیشتر بلندگوی مدیران هستند تا بلندگوی مردم و ارباب رجوع.
وی افزود: گاهی به وکلا نسبتهایی میدهند که نادرست است مثلا اینکه وکلا اهل رشوه و ... هستند، شفافیت باید بهگونهای باشد که اصلا نتوانند این تهمتها را به وکلا نسبت دهند. این یک بحث است ولی بحث دیگر موضعگیری در برابر خطاهای قوه قضائیه است، شما به نحوی وکیل هستید، نه وکیل قوه مقننه بلکه وکیل مردم، حتما که نباید قرارداد و مبلغ و... در کار باشد، برای رضای خدا هم میشود حرف مردم را منعکس کرد. به طور نمونه ببینید میگویند فلان خانم باید بابت فلان کار مدتی را پاکبانی کند؟ اینها را ندیدهاید؟ آیا در دستگاه قضایی نداریم چنین احکامی؟ آیا این با عقلانیت و احکام حقوقی جور در میآید؟ ما به عنوان رسانه میگوییم ولی کانون وکلا این حرفها را بزند خیلی خریدار دارد، درست است که ممکن است هزینه هم داشته باشد، این را بعنوان مثال گفتم اما دهها مورد هست که میتوانید موضعگیری کنید.
کواکبیان ادامه داد: به قول یک فردی که گفته بود دیه خانمها 450 میلیون تومان است ولی برای آزادی یک خانم خبرنگار باید 10 میلیارد تومان وثیقه گذاشت. این چیزها خیلی معمولی جلوه داده میشود و بهتر است کانون وکلای دادگستری ورود کند. درباره طرفداری از حضور خانمها در مسند قضا هم بحثهای جدی هست حتی در قم همین روزها، یکی از علما گفتند باید قضاوت زنان یک مطالبه عمومی شود البته من شنیدم در کانون وکلا هیچ کدام از روسای کانون از خانمها نیستند، اشکالی ندارد که در بحث کانون از ظرفیت خانمها هم استفاده شود. حتی بالاتر از بحث وکالت میتوان در مسند قضاوت هم از ظرفیت خانمها استفاده کرد، بنده استاد فقه سیاسی هم هستم و در مباحث فقهی نظر قاطعی نداریم که خانمها نباید قاضی شوند.
منبع: جماران
کلیدواژه: انتخابات مجلس لیگ برتر طوفان الاقصی مجلس شورای اسلامی مصطفی کواکبیان دیه زن انتخابات مجلس لیگ برتر طوفان الاقصی کانون های وکلای دادگستری کانون وکلای دادگستری کانون های وکلا روابط عمومی ها روزنامه مردم مردم سالاری کانون وکلا قوه قضائیه کانون ها خانم ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jamaran.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جماران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۵۶۲۴۵۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ایران؛ کثرت فرهنگی و وحدت سیاسی
مبانی قانون در دولتهای تازه تأسیس با مبانی قانون و نظام تربیت عمومی در کشورهایی با قدمت ایران تفاوتهایی بنیادین دارند. از این جهت که در دولتهای تازه تأسیس قانون میتواند حیثیتی خنثی نسبت به مجموعه باورهای عمومی درباره مسائل ایمانی داشته باشد. - اخبار فرهنگی -
خبرگزاری تسنیم؛ حمید ملک زاده-پژوهشگر اندیشه سیاسی
ایران یک نام قدیم است. در حالی که دولت به معنای جدید کلمه در ایران سابقهای کمتر از صد و پنجاه سال دارد و ایده دولت اسلامی حتّی از آن هم جوان تر است. یعنی به سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 و فرایندهای منتهی به تأسیس و تثبیت نظام جمهوری اسلامی ایران باز میگردد. از این جهت و تا جایی که به سیاست مربوط میشود، هر حکومتی در ایران به عنوان یک دولت به طور عام، و جمهوری اسلامی ایران، به عنوان یک حکومتِ اسلامی به طور خاص، با مسائل زیادی دست و پنجه نرم میکند که هم از وجه حکمرانی و در میان حکمرانان و هم در وجه شهروندی و در میان شهروندان، جدید هستند. ریشه اصلی مسائلی که از آنها صحبت میکنیم را باید در واقعیّت اجتناب ناپذیرِ ضرورت مداخله قصدمندانه دولت در نمایشهای بیرونی شهروندان و در حوزه عمومی جستجو کرد؛ مداخلهای که از طریق تدوین قوانین موضوعه، به شکلی نهادمند و با هدف بیشینه کردن امکان تحقق خیر عمومی توسط حکومت اتفاق میافتد. مسائل ناشی از این مداخله قصدمندانه، نهادمند و الزامآور وجوه متفاوت مشکل اساسی دولت در ایران معاصر را تشکیل میدهند.
برای روشن شدن این موضوع باید این نکته را یادآور شویم که اصولاً دولت یک نظام تربیت، یا نظام سازماندهی به تظاهرات عمومی افراد در حوزه عمومی است. در عین حال باید بخاطر داشته باشیم که نظام تربیتیای که دولت بر اساس آن عمل میکند قانون است. قانون در مقام یک نظام تربیت، بر مبنایی چند وجهی استوار است. مبانی قانون در دولتهای تازه تأسیس با مبانی قانون و نظام تربیت عمومی در کشورهایی با قدمت ایران تفاوتهایی بنیادین دارند. از این جهت که در دولتهای تازه تأسیس قانون میتواند حیثیتی خنثی نسبت به مجموعه باورهای عمومی درباره مسائل ایمانی داشته باشد. در چنین شرایطی و تحت تأثیر این اصلِ بی طرفی حکومت با فراغ بیشتری میتواند به عنوان ناظر بی طرفِ زیست عمومی شهروندان حاضر شده و متناسب با این اصل در مسائل مربوط به عرصه عمومی عمل کند. این بن مایه فهم لیبرال از دولت است: دولت کوچک، ناظر و خنثی.
با این حال، در کشوری با ویژگیهای خاص ایران، ایده دولت خنثی و ناظر عملاً نمیتواند کارکردهایی مطابق با انتظاری که در رویکردهای لیبرال از دولت دارند داشته باشد. نمونه تاریخی پهلویها به خوبی تله نوسازی آمرانه در مورد ایران را منش نمایی میکند. از این چشم انداز، نوسازی آمرانه پهلویها مداخله قصدی، هدفمند و البته غیر نهادمند برای تأسیس حوزهای خنثی، از منظر باورمندیهای دینی، در ساحت عمومی بود که باید به عنوان حوزه اختصاصی حیات دولت جدید عمل کند. این مداخله آمرانه و غیرنهادمند به ظهور مقاومتهای جدی از سوی مردم باورمند در مقابل دولت و آنچه به آن امر میکرد منتهی شد؛ و تا جایی پیش رفت که نفسِ باورمندی دیندارانه را به نیرویی سیاسی تبدیل کرد. از آن زمان تا امروز، در ایران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران زندگی مؤمنانه نسبت مشخصی با شکلی از مبارزه سیاسی در مقابل انواع مداخلات دولت در عرصه عمومی پیدا کرده است. در میان همه صورتهای ممکن از مداخلات دولت در زندگی عمومی شهروندان، بحث درباره «قوانین مربوط به پوشش در حوزه عمومی» یا حجاب، هنوز موضوعی قابل توجه است. مسئلهای که در این نوشته کوتاه بنا دارم به آن بپردازم.
هنر، ابزار استدلال و استقناع هنرمندانه عفاف و حجاب
حجاب: دستور شرع یا قانون دولت
قبل از اینکه بحث درباره «قوانین مربوط به پوشش در حوزه عمومی» را به طور مفصل مورد بررسی قرار دهیم، لازم است تا آن نکته حائز اهمیّتی را که در ابتدای این یادداشت آورده بودم دوباره در نظر حاضر کنیم: ایران در مقام یک جامعه امری قدیم است؛ درحالی که دولت، به عنوان سازمان جدید سیاسی ایران، امری متأخر و جمهوری اسلامی به عنوان یک شیوه خاص از حکومتِ مبتنی بر ارزشها و دعاوی اسلامی از آن نیز جدیدتر است. این مسئله به خودی خود متضمن تصور کثرت اجتماعی قابل توجهی در حوزه باورها، عقاید، عادات مربوط به زندگی شخصی و نفسِ ایده حضور در عرصه عمومی به عنوان فضای مشترک همه کسانی است که به عنوان ایرانی تعریف میشوند.
کثرت در عادات رفتاری ناشی از تنوع فرهنگی و اجتماعی موجود در ایران، مسئله مهمی است که همزیستی ایرانیان به عنوان شهروندان دولت در عرصه عمومی را به موضوعی بنیادین در قانون گذاری، یا آنطور که امروز مرسوم شده است، حکمرانی تبدیل کردهاست. تنوع پیشتر ذکر شده درباره جامعه ایرانی، در درجه اول خودش را در تظاهرات ظاهری، مخصوصاً در پوشش شهروندان نشان میدهد. این مسئله را نیز باید در نظر بگیریم که حتّی در میان جامعه مسلمان ایرانی، تحت تأثیر متغیّرهای هویّتی گوناگونی که در کنار دین به رفتار و تظاهرات بیرونی افراد نیرو میدهند، ممکن است مواجهات متفاوتی با مسئله پوشش وجود داشته باشد.
در چنین وضعیّتی، یعنی در حضور گستره قابل توجهی از عناصر هویّت بخش در زندگی ایرانیان که به تظاهرات، عادات و رفتارهایی متنوع در عرصه عمومی منتهی میشود، قانون در مقام حدّی معقول و وحدت بخش عمل میکند. وظیفه اصلی قانون، مشخص کردن حدّ وسطی است که همه صورتهای گوناگون از هویّت یابی فرهنگی، قومی و اعتقادی درباره شیوههای مختلف از حضور در عرصه عمومی را مشخص میکند. قانون در این معنا بیش از اینکه به«بایدها» بپردازد، بر«نبایدها» متمرکز است. این ویژگی قانون، اصل تنوّع و کثرت در عادات و باورمندیهای ویژه را از پیش فرض گرفته، و در مرزهای اصول بنیادین هویّت بخش برای دولت تعریف شده است.
از این جهت باید این نکته را در نظر بگیریم که مسئله پوشش در حوزه عمومی، دو وجه دارد؛ از یک طرف مسئلهای دینی است و به باورهای هویّت بخشی مربوط میشود که باورمندان مسلمان را از دیگران متمایز میکند؛ و از طرف دیگر مسئلهای سیاسی است که حدود قانونی مربوط به تظاهرات عمومی شهروندان را معلوم میکند. این دو وجه از قوانین مربوط به پوشش در حوزه عمومی، هنجارینند، اما موضوع یکی از آنها خطابهای ایجابی الهی به زنان مؤمن و مسلمان است و موضوع دیگری خطابهای سلبی قانونی است، از این جهت که اصلِ تنوع فرهنگی و مبانی هویّت بخش دیگر در جامعه ایرانی را در نظر گرفته است.
بیانات مقام معظم رهبری درباره مسئله حجاب به درستی این روایت را مورد تأیید قرار میدهند؛ ایشان در بیانات خود در دیدار با اقشار مختلف بانوان در سال 1401 تأکید میکنند که «حجاب یک ضرورت شرعی است، یعنی هیچ تردیدی در وجوب حجاب وجود ندارد». این بخش از بیانات ایشان متضمن این واقعیّت است که تا جایی که به دین مربوط میشود نمیتوان درباره ضرورتِ نفسِ حجاب تردید کرد؛ و معنای آن این است که میان زن مسلمان بودن و رعایت کردن حجاب شرعی پیوندی بنیادین وجود دارد. این حکمی شرعی است که ایشان در مقام عالم دینی صادر میکنند. در عین حال، هم در آن جلسه، و هم در جلسات زیادی که بعد از آن به این موضوع مربوط میشود این مسئله را اضافه میکنند که ضعف در حجاب، زنانی که به عنوان ضعیف الحجاب میشناسیم را به خصم، یا دشمن وجودشناختی ما در مقام شهروندان یک دولت تبدیل نمیکند. این پیوند میان مقام دینی و شأن حکومتی مقام معظم رهبری نکات قابل توجهی را در خود قرار دادهاست که اگر در کنار بیانات دیگر ایشان مورد توجه قرار بگیرد، راهنمای عمل ما در حوزه عمومی و در مورد مسئله پوشش در عرصه عمومی بانوان خواهد بود.
برای نمونه ایشان در نشستی فرمودند: «از دو قطبیهای کاذب بپرهیزید...، آن کسانی که مبانی شما، اصول شما، دین شما، ولایت فقیه را قبول دارند برادر شما هستند، گیرم که اختلاف سلیقهای هم با شما داشته باشند...». این بخش از بیانات ایشان را در کنار سخنانی قرار دهید که در همان جلسه دیدار با اقشار مختلف زنان در سال 1401 ایراد کرده بودند: « چرا گاهی بعضی از شما این خانمی را که حالا فرض کنید یک مقداری موهایش بیرون است یا به تعبیر رایج بدحجاب است ــ که حالا باید گفت ضعیفالحجاب؛ حجابش ضعیف است ــ متّهم میکنید؟ بنده وارد این شهر شدم، جمعیّت آمدند استقبال؛ شاید اقلّاً یکسوّم جمعیّت این جور خانمها هستند، دارند اشک میریزند؛ این را نمیشود گفت ضدّانقلاب است؛ این چطور ضدّانقلابی است که این جور با شوق و با حرارت و با انگیزه میآید؛ و مثلاً فرض کنید در فلان مراسم دینی یا فلان مراسم انقلابی شرکت میکند؟ اینها بچّههای خودمانند، دخترهای خودمانند.»
اگر مجموع بیانات رهبر انقلاب در نشستهای پیشتر آمده را در کنار هم قرار دهیم، آن وقت میتوانیم به درستی معنای این عبارات پر تکرار ایشان را فهم کنیم که کشف حجاب هم حرمت شرعی دارد و هم حرمت قانونی. از بیانات ایشان اینطور بر میآید که کشف حجاب، مسئلهای است که با ضعف در حجاب تفاوت دارد. از این جهت کشف حجاب در تظاهرات عمومی شهروندان را نباید با کشف حجاب یکی دانست. از طرفی ایشان حتّی میان آن کشف حجابی که ممکن است از سر لج بازی، یا تأثیرپذیری از دشمنان خارجی باشد، و کشف حجاب سازمان یافتهای که با هدف آسیب زدن به ارزشهای ایرانی و اسلامی رخ میدهد تفاوت قائل میشوند.
از کنار هم گذاشتن همه اینها اینطور بر میآید که «حجاب» از جهتی که با خطابات الزام آور شرعی همراه است موضوعی شرعی و متضمن خطاباتی ایجابی است، اما از این جهت که قانون دولت است، بیشتر بر وجهی سلبی، یعنی بر«نبایدها» تمرکز دارد. این مانند این است که بگوییم، قانون دولت، ناگزیر تنوع فرهنگی و اجتماعی در کشور را لحاظ کردهاست.
چه باید کرد؟
در بخش قبلی این مسئله را روشن کردیم که «قوانین مربوط به پوشش در حوزه عمومی»، هم وجهی شرعی دارند و هم حیثیتی قانونی. و سعی کردیم معنای این عبارت را در بیانات رهبر معظم انقلاب معلوم کنیم. در این بخش، و بر پایه آنچه پیشتر گفتیم، دلالتهای رفتاری آن را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
از وجه شرعی درباره مسائل مربوط به موضوع حجاب، در درجه اول زن مسلمان مؤمنی که زندگی مؤمنانه را در پیش گرفته، به رعایت حجاب شرعی امر شده است. همینطور امر به معروف و نهی از منکر، مطابق دستوراتی که در این زمینه آمده بر او و دیگر مسلمانان فرض است. با این وجود بعد از لحاظ کردن همه مراتب امر به معروف و نهی از منکر، و در دقیقهای که بحث درباره دست زدن به عملی بیش از تذکر لسانی پیش می آید، موضوع باید به پلیس و ضابطین قضایی متخصّصی که برای این کار پیش بینی شدهاند وا گذاشته شود. چرا که اولاً اصلِ برخورد فیزیکی یا سخت با دیگران شرعاً و قانوناً در انحصار نهادهای دولت، از جمله پلیس و ضابطان قضایی مسئول در این زمینه است، و ثانیاً چنین برخوردی به وجه قانونی مسائل مربوط به حجاب مربوط میشود. یعنی تشخیص آن، در حدود قانون از عهده کسانی که نسبت به قانون دولت آگاه نبوده یا درباره آن آموزشهای لازم را ندیدهاند بر نمیآید. و در مواقعی ممکن است به نقض غرض منتهی شود. یعنی ممکن است به ابزاری برای پیشبرد برنامههای سازمان یافته دشمنانی تبدیل شود که بنادارند از دو قطبیهای کاذبی که حول مسائل مربوط به «قوانین مربوط به پوشش در حوزه عمومی» شکل دادهاند، برای به چالش کشیدن وحدت سیاسی در کشور سوء استفاده کنند.
این شکل از رفتار در مجموعه بیاناتی که رهبر معظم انقلاب درباره مسئله حجاب و مسائل ناشی از آن ایراد کردهاند به وضوح مشاهده میشوند: اولاً ایشان مدام تذکر دادهاند که نباید در دام دو قطبیهای کاذب افتاد و مسائل اصلی کشور را فراموش کرد. یعنی نباید شرایطی را به وجود آورد که غیرت دینی باورمندان مسلمان به ابزاری برای درونی کردن دوگانه دوست-دشمن در داخل کشور و در میان شهروندان ایرانی تبدیل شود؛ ثانیاً ایشان حدود شرعی و قانونی موضوع حجاب را معلوم کردهاند؛ یعنی مشخص کردهاند که مسئله کشف حجاب چطور با موضوع ضعف در حجاب تفاوت دارد.؛ ثالثاً این تمایز بنیادین را برای ما روشن نمودهاند که باید میان کسانی که به شکلی سازمان یافته و هدایت شده توسط دشمن خارجی بنا دارند با ایجاد دو قطبی در کشور، به تولید محتوای براندازانه علیه کشور دست بزنند با کسانی که به نحوی در دام برنامههای دشمن افتادهاند تفاوت قائل شویم؛ رابعاً مشخص کردهاند که در هر برخوردی، و در هر شکلی از کنش اجتماعی باید اصل وحدت بر پایه بنیادها و مبانی اصولی نظام و کشور را بر نیروی دافعه همه صورتهای مختلف از کثرتی که برای جوامعی با قدمت و صلابت ایران ضروری است اولویّت داده و زمینههای لازم برای جذب حداکثری فریب خوردگان دشمن را فراهم کنیم. این مسئله جز با رفتار صحیح و مؤمنانه با فریب خوردگان، و البته برخورد قاطع و نهادمند قانونی با دشمنان سازمان یافته میسّر نمیشود.
انتهای پیام/